آزاد محمودی

طراح رابط کاربری

طراح وب سایت

طراح اپلیکیشن

طراح گرافیک

مقاله بلاگ

تفکر دیزاین (Design Thinking): پایه‌ طراحی UI/UX

2024-05-09 رابط کاربری
تفکر دیزاین (Design Thinking): پایه‌ طراحی UI/UX

«طراح رابط کاربری باید تفکر دیزاین داشته باشد». «در دنیای امروز برای طراحان هیچ‌چیز مهم‌تر از تفکر دیزاین نیست». «طراح محصول و طراح تجربه کاربری با تفکر طراحی است که می‌توانند مشکلات را از سر راه تولید محصول بردارند». این‌ها جملاتی است که اگر بخواهید وارد دنیای طراحی رابط کاربری یا تجربه کاربری شوید، حتما شنیدید. 

و حتما به این سوال فکر کردید که این تفکر دیزاین (Design Thinking) چیست که این‌قدر مهم است؟ آیا منظور همان نگاه زیبایی‌شناختی است که طراح گرافیک باید داشته باشد؟ یا چیزی فراتراز آن است؟ یعنی ازاساس بحثی هنری است یا بیشتر مربوط می‌شود به تولید محصول؟ اصلا چرا مهم است و  چه کاربردهایی در طراحی UI/UX دارد؟ 

هرکدام از اپلیکیشن‌هایی که شما هرروز با آن‌ها کار می‌کنید، به‌دقت طراحی شده‌اند. تمام عناصر هر وبسایتی که هرروز آن را باز می‌کنید و با آن تعامل دارید هم همین‌طور. درکل، تمام محصولات دیجیتالی را که بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی من و شما هستند طراحانی به‌دقت دیزاین کرد‌ند. 

پس وقتی از تفکر دیزاین یا تفکر طراحی یا تفکر دیزاین محور حرف می‌زنیم، از چیزی گسترده‌تر از هنر طراحی صحبت می‌کنیم. منظورمان بیشتر طراحی‌کردن محصولات دیجیتالی و تمامی عناصر آن‌ها و تجربه‌ و تعاملی است که طیف وسیعی از کاربران قرار است با آن‌ها داشته باشند. درواقع، تفکر دیزاین درخدمت طراحی سایت یا اپلیکیشن است. برای اینکه سایت یا اپلیکیشنی دیزاین شود که همه‌ی کاربران بتوانند با آن راحت کار کنند و تعامل داشته باشند. 

درادامه، به سوالات طرح‌شده در بالا جواب می‌دهم و درباره‌ی ۵ مرحله‌ی تفکر دیزاین‌محور نیز حرف خواهم زد. 

تفکر دیزاین یا تفکر طراحی (Design Thinking) چیست؟ 

   تفکر دیزاین روندی غیرخطی و تکرارشونده است که تیم‌ها برای درک‌کردن کاربران، تصحیح‌کردن فرض‌های اولیه، بازتعریف‌کردن مشکلات، و یافتن راه‌حل‌های خلاقانه و ارزیابی‌کردن آن‌ها استفاده می‌کنند. تفکر دیزاین ۵ مرحله دارد ـ همدلی‌کردن با کاربر، تعریف‌کردن مشکل، ایده‌پردازی‌کردن، ساختن نمونه اولیه و سنجیدن آن- و برای حل‌کردن مشکلات و مسائل پیش‌بینی‌نشده یا بدتعریف‌شده بسیار مفید و کاربردی است. 

همان‌طور که از تعریف تفکر دیزاین‌محور مشخص است با پیدایش دو رشته و دو عنوان شغلی جدید در عرصه‌ی تولید محصولات دیجیتال، طراحی رابط کاربری و طراحی تجربه کاربری، طراحی‌کردن و دیزاین ابعاد جدیدی پیدا کرده‌اند. ابعادی که به کاربر و مشکلاتش و حل‌کردن آن مشکلات مربوط می‌شوند. در رابط کاربری و تجربه کاربری طراحی باید انسان‌محور باشد. به‌همین‌دلیل است که تفکر طراحی روندی است که حتی تا بعداز تولید محصول و برای بهترکردن آن و رفع مشکلات احتمالی‌اش ادامه پیدا می‌کند. روندی که با آزمون‌وخطا همراه است. 

اهمیت تفکر دیزاین محور برای طراح UI/UX

چرا تفکر دیزاین مهم است؟ چرا طراح UI/UX باید تفکر طراحی داشته باشد؟ بخشی از اهمیت این نوع از فکرکردن و نگاه‌کردن به مسائل از تعریف تفکر دیزاین‌محور مشخص است. بخش دیگری از جواب به این برمی‌گردد که در قرن حاضر همه‌ی کسب‌وکارها به‌دنبال این هستند که محصولات و خدماتشان آن چیزی را که کاربران واقعا می‌خواهند و نیاز دارند دراختیارشان بگذارند. می‌شود ادعا کرد که رقابت میان محصولات و خدمات و سایت‌ها و اپلیکیشن‌ها درواقع رقابت بر سر این است که کدام‌ یک رابط کاربری و تجربه کاربری بهتری دارند. برای کاربر کدام‌یک کاربردپذیر‌تر و رضایت‌بخش‌تر است. 

پس سودآوری یک اپلیکیشن یا سایت یا محصول دیجیتال در گرو این است که براساس تفکر طراحی ساخته شده باشد. چون فقط دراین‌صورت است که کاربران آن را دانلود می‌کنند و با آن تعامل مداوم خواهند داشت و حاضرند برایش پول دهند. محصول دیجیتال باید به این سوالات پاسخ داده باشد که قرار است چه مشکلی را از چه گروهی از کاربران حل کند و همچنین چطور باید آن‌ را حل کند؟ ۵ مرحله‌ی تفکر دیزاین محور برای یافتن پاسخ این سوالات ایجاد شده است. 

مراحل ۵گانه‌ی تفکر دیزاین (تفکر طراحی)

مدرسه‌ی دیزاین استنفورد که بی‌شک از پیشروترین مجموعه‌ها در جهان در حوزه‌ی دیزاین است، برای تفکر طراحی ۵ مرحله‌ی زیر را تعیین کرده است. دقت کنید که این مراحل به‌ترتیب نیست و ممکن است هر تیم طراحی یا طراحی این مراحل را بسته‌به موضوع یا ضرورت‌های عملی پروژه باترتیب دیگری پیش ببرند. 

۱. همدلی‌کردن با کاربر و پیداکردن نیازی که دارد (Empathize)

طراح UI/UX باید خودش را جای کاربر بگذارد. باید تحقیق کند تا بفهمد کاربر وقتی وارد سایت یا اپلیکیشن می‌شود چه می‌خواهد؟ آن سایت یا اپلیکیشن قرار است چه مشکلی را از کاربر برطرف کند؟ در این مرحله طراح باید کاربر و دنیای او را بفهمد و پیش‌فرض‌های خود را کنار بگذارد. در این مرحله تحقیقات کمی و کیفی نقش بسیار مهمی دارند. 

۲. تعریف‌کردن دقیق نیاز و مشکل کاربر (Define)

براساس داده‌هایی که از مرحله اول به‌دست آمده است، تیم طراحی می‌تواند نیازهای اساسی و مشکلات اصلی کاربر را مشخص کند. مهم است که مشکل درست تعریف شود. اگر مشکل درست تعریف نشود، سایر مراحل و تلاش‌ها نیز بی‌فایده خواهد بود. وقتی نیاز و مشکل حقیقی کاربر مشخص باشد، طراح می‌تواند محصولات رقبا را بررسی کند و ببیند آن‌ها از چه راه‌حل‌هایی استفاده کردند. 

۳. ایده‌پردازی و یافتن راه‌های جدید (Ideate)

آیا رقبا به نیازها و مشکلات مشخص‌شده پاسخی دادند یا خیر؟ اگر بله، چه پاسخی؟ آیا راه‌حل‌های بهتری وجود دارد؟ چه راه‌های خلاقانه‌تری برای برطرف‌کردن آن مشکل وجود دارد؟ وجه‌تمایز محصول شما قرار است چه باشد؟ همه‌چیز در این مرحله در خلاقیت خلاصه می‌شود. 

۴. ساختن نمونه اولیه (Prototype)

ایده‌های طراح و تیمش چه‌قدر عملی هستند؟ واقعا و درعمل می‌توانند مشکل را حل کنند؟ به‌همین‌دلیل، تیم طراحی باید از ایده یا ایدهایی که به آن‌ها رسیده است، نمونه اولیه بسازد تا بشود آن را آزمود و دید در واقعیت چه اتفاقی خواهد افتاد. البته، نیاز نیست تا برای ساختن نمونه‌های اولیه خیلی هزینه کرد. 

۵. ارزیابی‌کردن نمونه (Test)

حال نوبت به آن می‌رسد که نمونه ساخته‌شده را امتحان کنید. درست کار می‌کند؟ مشکل جدیدی ایجاد نمی‌کند؟ کاربر تعاملی رضایت‌بخش با آن خواهد داشت؟ براساس نتایج این مرحله چه‌بسا نیاز باشد تیم طراحی همه‌چیز را ازاول شروع کند چون فهمیده ایده‌ای که انتخاب کرده است به‌اندازه‌ی کافی خوب نیست. 

Tags:
Related Posts
مروری بر آخرین تغییرات فیگما در Config 2024

ما Figma AI، UI3، و Figma Slides را همراه با به‌روزرسانی‌های عمده برای Dev Mode و بهبود ویژگی‌های مورد علاقه…

مشاهده‌ی رفتار کاربران در تحقیقات کاربری: پنجره‌ای به سوی درک عمیق‌تر

پژوهش‌های کاربری سنتی اغلب بر مصاحبه با کاربران برای جمع‌آوری داده‌ها متکی است. با این حال، این روش همیشه تصویری…